اقتصاد سیاسی

اقتصاد سیاسی

اقتصاد سیاسی

اقتصاد سیاسی

به پاخاستن جامعه مدنی بر فساد-بخش یک

نوشته حاضر کوششی است در جهت پاسخ به این پرسش که چرا در کنترل فساد اقتصادی و سیاسی موفق نبوده ایم و آیا تشکیل جامعه مدنی در رسیدن به نوعی کنترل پایدار فساد مؤثر است؟ ابتدا به موضوع فساد وابعاد آن در حوزه های اقتصاد وسیاست میپردازیم، نقش ورابطه میان نهادهای اقتصادی وسیاسی همچنین ماهیت این نهادها از منظر فراگیری را بر روی پدیده فساد بررسی می کنیم سپس با توجه به شواهد تاریخی اجتماعی وبا فرض عدم شکل گیری جامعه مدنی در ایران به شرایط لازم برای تشکیل جامعه مدنی پرداخته و از این رهیافت به سوی استراتژی مشخصی برای کنترل فساد حرکت می کنیم.
دامنه گسترده ای برای تعریف فساد وجود دارد در این نوشته ما فساد را استفاده نادرست ازسمت رسمی، قدرت رسمی ویا منابع برای سود خصوصی خواهیم دانست، با این توضیح که استانداردهای مشخص کننده ی “استفاده نادرست” همچنین تشخیص مفهوم “عمومی یا خصوصی” در جوامع مختلف مورد منازعه و اختلاف اند. احکام عمومی جوامع با استانداردهای فرهنگی توسعه یافته با حساسیت ودقت بالاتری به تشخیص مفهوم فساد در حوزه های مختلف دست مییابند. اینجا دقیقاً مرز ارتباط تشکیل جامعه مدنی و فساد در یک اجتماع است.
در تعریفی جامع تر از فساد: فساد، متضمن کاربرد نادرست قدرت سیاسی میگردد. دانشمندان علوم انسانی در جوامعی که فساد میان نخبگان عالی رتبه سیاسی رواج مییابد وبه نوعی درگیر فساد عمیق وریشه دار تاریخی هستند از ترکیب “فسادعظیم” استفاده میکنند.
یکی از اساسی ترین چالشهای مربوط به پدیده فساد دشواری در اندازهگیری فساد است. ما میدانیم که فساد وجود دارد اما شاهدان مستقیم، اندک هستند و اغلب به دلیل مصالحه یا آلودگی در فساد همچنین مخاطره آمیز بودن وتهدیدات، معمولاً قضیه را مخفی نگه میدارند با این شرایط در جامعه ای که آمارهای رسمی مربوط به فعالیتهای آشکار دقیق و دردسترس همگان نیست چگونه می توانیم فعالیتی را که معمولاً پنهانی است اندازهگیری کنیم؟ادامه در اقتصاد سیاسی محیط زیست

نظرات 0 + ارسال نظر
امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.